سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که دانشمندی می میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می آید که جزجانشینش آن را پر نسازد . [امام علی علیه السلام]
راه دل

 

خلوت دل

یک سفر اندر سکون

یک تن تنها نشسته بی رمق

یک سر سرشار از غوغا و تب

جسم تکیه­ای بر فرش داشت

عرش را پیموده است جان

شور بی تابی دلی شبگرد ساخت

جان زمشتاقی سری پر درد داشت

یک نفس طی کرده­ای هفت آسمان

یک نظر پیوسته­ای شب را به صبح

             * * *

باز هم نور سحر گاهی دمید

شور مشتاقی و بی تابی رمید

باز هم غافل ز آگاهی شدیم

باز هم قابل ز رسوایی شدیم

روزها اند پی هم شام گشت

هفته ها و ماهها شد سالها

شد بهار عمر هم در نیمه راه

ذره ذره روی هم انبار شد

لکه لکه شیشه دل تار شد

آه دیگر یک دلی از سنگ گشت

وای دیگر گوش دل سنگین شده

چشم جان در بند این رنگین شده

خلوت دل حاصلش افسردگی است

             * *  * * *

من به امید لبی بنشسته­ام

انتظار یک نگاه خسته ام

شد رجاء واثقم الطاف او

گر بنازی آید از چشمم فرود

ور به لبخندی دلم را در ربود

یا به نقشی شور بی تابی دمید

دام زلفی طاقت از دستم ربود

جان و دل یکسر به قربانش کنم

عشق را آهسته مهمانش کنم

عمر را بخشم به لطف یک نگاه

          * * * * *

کاش روزی چشم من روشن شود

موج گیسویش شود دام رهم

سر نهم بر دامنش من زار زار

راز گویم با دوچشم اشک بار

دست لطفی بر سر و رویم نهد

گوش گیرد درد دل را باز هم

مهر ریزد از لب او باز هم

( عشق ورزم ازلب پر مهر او)

دست گیرد این قلم بشکسته را

رومزی از آن راز را افشا کند

بوسه­ای بر لطف و احسانش کنم

 

(کاش من هم یک شبی محرم شوم)

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/2/29:: 8:4 عصر     |     () نظر